مرعشی: اجازه بدهید این موضوع را پیش بینی نکنم / از این سوال هم بگذریم / الان، دعوت از مردم برای مشارکت انتخاباتی، ضدارزش تلقی میشود
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۱۲۹۳۲
جواد مرشدی: از دیروزپیش ثبت نام انتخابات دوازدهمین دوره مجلس آغاز شد و بنا به گفته وزیر کشور کاندیداها تنها یک هفته فرصت دارند تا ثبت نام کنندهمچنین وزیر کشور تاکید کرده این مهلت یک هفتهای قابل تجدیدنظر نیست و توصیه ما به همه کسانی که داوطلب هستند و یا تمایل دارند در این کار ملی حضور داشته باشند، ثبت نام کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضور و ورود طیف اصلاح طلب را به عرصه انتخابات پیش رو چگونه ارزیابی می کنید و آیا برای پیش ثبت نام و تعیین کاندیدا ها با شما مشورتی صورت گرفته است؟
در مورد انتخابات به مجموع گروه های اصلاح طلب حق بدهید که با توجه به شرایطی که امروز در آن قرار داریم نمی توانیم تصمیمی را برای حضور یا عدم حضور در انتخابات بگیریم.
چرا، با توجه به اینکه ۵ ماه از سال می گذرد هنوز آرایش سیاسی لازم برای حضور در انتخابات را لحاظ نکرده اند؟
چون هنوز کشور وارد فضای انتخاباتی نشده و چند لایه مشکل روی هم سوار شده است؛ اولین مشکلی که به وجود آمده و حتی اصولگرایان میانه را غافلگیر کرده این است که این قانون جدید با عجله از مرحله نهایی تصویب گذشته و ابلاغ شده و هنوز ابلاغ نشده ثبت نام شروع شده است. پیش ثبت نامی که خودش بخشی از الزامات حضور در انتهابات است، یعنی اگر کسی در این مرحله یک هفته ای ثبت نام نکند، دیگر نمی تواند در انتخابات شرکت کند؛ هم گروه های اصلاح طلب و هم گروه های اصول گرای میانه و همچنین کسانی که ممکن بود در جو انتخاباتی مناسب تری ثبت نام بکنند، الآن قاعدتا از قافله ثبت نام جا میمانند. مسئله دوم این است که هیچ علامتی که نشان دهد که نهادهای نظارتی و حاکمیتی انتخابات و در راس آنها شورای نگهبان قصد دارند که فضا را برای مشارکت بیشتر باز کنند، هیچ خبر مثبتی در این جهت تاکنون دریافت نشده است، فلذا بنظر می آید که روند منفی صلاحیت ها همان روند محدود کننده گذشته باشد. سومین مسئلهای که کار سیاست ورزی را سخت کرده، شخصیت های سیاسی و احزاب اصلاح طلب تحت تاثیر محدودیت های زیادی که در نظام سیاسی با آن مواجه هستند بنظر می آید که به نقش آفرینی موثر قائل نیستند. مشکل بعد این است که مثل اشتباهاتی که در برخورد با منتخبان مردم در دوره های گذشته شده است، عامه اکثریت مردم که همیشه انتخابات را فرصتی برای نقش آفرینی می دانستند الان یک مقدار نسبت به نقش آفرینی در انتخابات کاملا بدبین هستند .با توجه به این مشکلات قاعدتا الآن هیچ حزب اصلاح طلبی نمی تواند به روشنی تصمیم گیری کند و قاعدتا الآن تصمیم گیری نهایی مربوط می شود به بعد از ثبت نام .
حالا می مانیم تا بعد از بررسی صلاحیت و باید ببینیم بعد از آن اصلا کاندیدایی وجود خواهد داشت یا نه. گروه های اصلاح طلب که در جبهه اصلاحات ایران دور هم جمع هستند، یعنی کلا اصلاح طلبان چه گروه های سیاسی که در جبهه اصلاحات ایران هستند و چه شخصیت های اصلاح طلب به دو دسته کلی تقسیم می شوند، یک دسته سیاست شان این است که ببینند مردم آمادگی مشارکت در انتخابات را دارند یا خیر.آنهامی گویند اگر فضا به سمتی برود که مردم در انتخابات شرکت بکنند ما هم شرکت می کنیم ،البته مشروط بر اینکه کاندیدا داشته باشند، یعنی کاندیدای ثبت نام شده تایید صلاحیت شده ای وجود داشته باشد. بخشی از گروه های اصلاح طلب معتقدند باید فضای سیاسی و احزاب مردم را آماده بکنند و مردم خود به خود برای انتخابات پر شور آماده نمی شوند و اگر احزاب و گروه ها بیایند و شرایط را درست برای مردم تشریح بکنند مردم در انتخابات شرکت می کنند.این دو گرایش هر دو جبهه اصلاحات طرفدارانی دارد و مشخص نیست که تصمیم نهایی تحت تاثیر کدامیک از این دو گرایش خواهد بود.
شما گفتید بعد از نظارتها تصمیم گیری خواهد شد، فرض بر اینکه این اتفاق بیفتد، ولی وزارت کشور بگوید شما بر اساس زمانبندی قانونی عمل نکرده اید و نمی توانید وارد عرصه انتخابات شوید ،آنوقت چه می توان کرد؟
اگر نظام جمهوری اسلامی بخواهد تصمیم خود را اصلاح کند، می توانند این مهلت را تمدید کنند و کار سختی نیست، اینکه وحی منزل نیست.
الان مثلا حزب موتلفه از ثبت نام نزدیک به چهارصد کاندیدا خبر داده...
آنها که گیر تایید صلاحیت نیستند و همه شان تایید صلاحیت می شوند ..
آیا اصلاح طلبان پیرو خط و نشان آقای باهنر برای آقای حجاریان و شروط وی به چنین رویکردی رسیده اند و یا به لحاظ اینکه هنوز آن آرایش سیاسی لازم صورت نگرفته چنین برخوردی دارند؟
اساسا برداشت عمومی اصلاح طلبان این است که نهادهای حاکمیتی علاقه چندانی نه به حضور اطلاح طلبان دارند و نه علاقه ای به مشارکت اکثریت مردم در انتخابات دارند. فهم اصلاح طلبان از فضای سیاسی کشور این است که تصمیم طیف غالب نظام جمهوری اسلامی این است که یک انتخابات با مشارکت متوسط و نتیجه ای مطلوب کما اینکه الان هست (مجلس انقلابی یا مجلس انقلابی تر از این مجلس ) تشکیل شود، اصلاح طلبان هم خیلی دارای روحیه مبارزه با این تفکر نیستند.
بحث دیگر این است که اصلاح طلبان در دوره گذشته به نوعی با انتخابات قهر و آن را تحریم کردند، رهبری در این دوره چهار شرط را برای این انتخابات مطرح کرده اند ،از مشارکت مردم گرفته تا امنیت، سلامت و رقابت.با توجه به این اصول آیا احتمال اینکه اصلاح طلبان مجددا با صندوق رای قهر بکنند وجود دارد؟
والا اجازه دهید که من این موضوع را پیش بینی نکنم و به موقع خودش اصلاح طلبان تصمیم خودشان را بگیرند.
انتخاب خانم آذر منصوری در این برهه در مورد حضور اصلاح طلبان در انتخابات تا چه حد می تواند تاثیر گذار باشد؟
از این سوال بگذریم
مشخصا در حزب متبوع شما صحبتی در مورد انتخابات شده است؟
ما به هر حال بحث هایی کرده ایم و تحلیل ما این است که تشکیل یک مجلس سیاسی که اکثریت مردم ایران از آن راضی باشند تقریبا غیر ممکن است ولی ممکن است اگر ذینفعان صنفی و گروه های اجتماعی از موضع دفاع در خصوص مسایل صنفی و سیاسی خود وارد انتخابات شوند، ممکن است مجلسی شکل بگیرد که جبهه پایداری در آن در اقلیت باشد. این را یک امر ممکن می دانیم لذا موضع مان این است که مردم ایران خیلی منتظر تصمیمات سیاسیون و احزاب سیاسی نباشند و سعی کنند هر کسی از نیروهای مختلف اجتماعی، صنفی و محلی و بومی، بتواند از حقوق خود در این انتخابات دفاع کند. این تنها توصیه ای است که ما فعلا در مورد انتخابات داریم.
گفته می شود خیلی از سیاسیون برای حفظ آبروی خود و نخوردن انگ در نظارت استصوابی نمی خواهند در انتخابات ورورد پیدا کنند . دراین مورد چه نظری دارید؟
بعید است ،الان دیگر در جمهوری اسلامی اگر کسی رد صلاحیت بشود از کسانی که تایید صلاحیت می شوند چیزی کم نخواهد داشت. افکار عمومی رد صلاحیت توسط شورای نگهبان را یک امر دارای اصالت و دلیلی بر رد صلاحیت فرد تلقی نمی کند. وقتی در جمهوری اسلامی از آقای هاشمی رفسنجانی تا آقای لاریجانی بعد از ۱۲ سال ریاست مجلس رد صلاحیت می شود اینجا دیگر بحث بی آبرویی مطرح نیست. الآن اکثریت مردم از مشارکت در انتخابات فاصله گرفته اند و اگر امروز کسی بیاید و شخصیت ها و مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کند این نزد افکار عمومی یک کار ضد ارزش تلقی می شود .
با توجه به این لایحه حجاب که اصل ۸۵ ی هم شد ، در حضور مردم در انتخابات تا چه حد تاثیر منفی خواهد گذاشت؟
اتفاقاتی که در دو ماه اخیر افتاده و نهادهای حاکمیتی برای قانع کردن نیروهای ارزشی و حزب اللهی کشور دوباره فشار را بر روی حجاب تشدید کرده اند بر مشارکت مردم در انتخابات اثر منفی خواهد گذاشت.
اگر حاکمیت بخواهد اصلاح طلبان هم در عرصه انتخابات حضور داشته باشند باید چه شرایطی را برای آنها فراهم بکند؟
شرایط خیلی روشن است و پیچیده نیست،باید قانون بر کشور حاکم باشد و باید فضا به سمتی برود که مردم نظام جمهوری اسلامی رااز خودشان تلقی بکنند و رای خود را موثر بدانند ،آبرو و اعتبار منتخبان مردم هم محفوظ باشد وبتوانند به کشور و مردم خدمت بکنند.انتخابات بر مبنای اهل فن و صاحبان تفکر و اندیشه شکل بگیرد و از حاکمیت و مشارکت باندهای کوچک کشور به سمت مشارکت حداکثری برود.
بیشتر بخوانید:
وزیرکشور: مهلت یک هفتهای پیشثبتنام تمدید نمی شود / رسیدگی به ساختمانهای ناایمن کلانشهرها در اولویت قرار گرفت وزیر کشور: همانی که بود هست؛ به نظارتهای شورای نگهبان اضافه نشده جبهه اصلاحات ایران: اهمیت نهاد انتخابات و استقبال از آن در کانون راهبرد اصلاحی قرار دارد/ قانون جدید انتخابات مصداق بارز خودتحریمی و خودبراندازی است۲۱۶۲۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1799096منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: حزب کارگزاران اصلاح طلبان اصولگرایان رقابت انتخاباتی آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب جبهه اصلاحات ایران گروه های اصلاح طلب مردم در انتخابات جمهوری اسلامی عرصه انتخابات تایید صلاحیت اصلاح طلبان اکثریت مردم پیش ثبت نام رد صلاحیت شخصیت ها گروه ها یک هفته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۱۲۹۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!